
به راستی باید قدر «تُف» را بدانیم. این روزها خیلی مورد استفاده قرار می گیرد. در اینجا فقط به چند نمونه که اخیرا مورد استفاده قرار گرفته است اشاره می کنم.
- پس از اینکه مطلب «شرط لازم و کافی» را نوشتم؛ همانطور که حدس زده بودم ایران دیدبان – سایت فعال وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به صدا درآمده و در مطلبی با عنوان «تف سربالا» به اپوزیسیون که از حقوق ساکنان اشرف دفاع کرده اند، هشدار داده است که این حمایتها «همه تف سر بالا است». البته از وزارت اطلاعات نمی توان بیشتر از این هم توقع داشت.
- سایت همبستگی ملی با انتشار مطلبی با اشاره به موقعیت ساکنان اشرف، بر این نکته تأکید می کند که « سکوت مشکوک ايکس يا ايگرگ وطني ، آب دهاني ست که سرانجام به خودشان و اعتبار خودشان برمي گردد .»
- ساده اینکه اگر اپوزیسیون رژیم باشی و از حقوق ساکنان اشرف دفاع کنی، رژیم «تُف بارانت» می کند. اگر سکوت کنی و اصلا موضع نگیری سایت وابسته به مجاهدین «تُف بارانت» می کند. پس بهترین گزینه این است که از حقوق ساکنان اشرف دفاع کنی.
- اما... اگر مثل من مستمرا بر حقوق ساکنان اشرف اصرار داشته باشی، و در جمع آوری امضا کوشا باشی هوادار دیگر مجاهدین می نویسد که « من هر چه فکرکردم که این حمایت پانصد نفره که فقط و فقط از طریق یک امضاء گذاشتن بوده و به برکت اینترنت در اتاق گرم و نرم کارشان پای کامپیوترشان صورت گرفته ، چه سهمی از تاثیر را می توانسته داشته باشد، راستش نفهمیدم و به نتیجه ای نرسیدم!!!» در عین حال، نتیجه می گیرد « آیا اینها فکر می کنند که شعور مجاهدین و هوادارانشان اینقدر کم است؟ که این ترفندها را متوجه نشوند؟ خیر. زمان این کارها گذشته است و دست شماها رو شده است. حمایت پیشکش تان. خدا روزی تان را جای دیگر بدهد.»
از رژیمی که پایگاه فکری آن «اسلام ناب محمدی» باشد و رهبر آن خمینی است انتظار دیگری نمی توان داشت. آنها تُف می اندازند، شکنجه می کنند و اعدام می کنند؛ و همه جنایات و اجحافات را بنا به فتوای رهبر انجام می دهند. اما از هواداران مجاهدین که «اسلام» آنها بنا به گفته مریم رجوی «پادزهر» اندیشه خمینی است، انتظار می رود که «تف» های خود را همینطوری نثار هر مخالف رژیم نکنند. امضای پانصد نفر انسان آزاده را اینقدر بی ارزش قلمداد نکنند. غم انگیزتر اینکه اگر این پانصد نفر امضا نکنند، آن هوادار دیگر می نویسد که عدم حمایت «مشکوک» است و جزایش «تُف»، و اگر بکنند این هوادار می گوید که آنها «کاسبکار سیاسی» هستند.
این حق ساده انسانها است که بتوانند بدون شانتاژ از یک موضوعی حمایت کنند و یا نکنند. اگر نکردند نباید صورتشان را با آب دهان شست، و اگر کردند، به آنها نباید «کاسبکار سیاسی» گفت. خلاصه اینکه باید تفاوتی فاحش بین هواداران رژیم و هواداران اپوزیسیون باشد.
کمی با هم صبور باشیم. کمی بردباری انقلابی داشته باشیم. کمی دقت کنیم: در جبهه مشترک ارتجاع و امپریالیسم منافع خلق تقسیم می شود، و در محور اپوزیسیون «تُف» و «اهانت».
در پایان توجه را به این مطلب جلب می کنم [لینک]
علی ناظر
8 اردیبهشت 1388
chaporast@ymail.com