
پرویز داورپناه
وقتی در دهکده ی عشق در آهنی خانه مصدق بسته می شد و مصدق در خانه تنها می ماند، آدمی احساس می کرد که آزادی در آنجا زندانی است. مصدق آتشی در سینه دارد که آتش عشق به ایران است، عشق به استقلال و سرافرازی ایران و این عشق را ملت ایران حس کرده است و از آن احساس ژرفی درخود دارد. مصدق درك عمیقی از استقلال و آزادی دارد و این دو را از هم جدا نمیداند. این استقلالطلبی مصدق است كه منجر به ملی شدن صنعت نفت می شود. او سعی می کند دو عنصر استقلال و آزادی را در جامعه متحقق كند. مصدق سرآمد خدمتكاران تاریخ ایران است و این ریشه در تربیت او دارد. مصدق هیچگاه فضای جامعه را محدود نمیكند. دوران مصدق، مطبوعات و احزاب از آزادی كمنظیری برخوردارند.او در طرحی برچیدن بساط استثمار كشاورزان ـ كارگران را آغاز می کند، او حقوق معلمان را افزایش داده، بیمههای تامین اجتماعی را سامان میدهد؛ طرح هایی كه اگر همه ی آنها برجا میماند و کاملا عملی می شد، وضعیت مردم كشور بسیار متفاوت بود. آن روز فرا خواهد رسید که نام مصدق تمام فضای ایران را همراه با نسیم آزادی و دموکراسی پرخواهد کرد.