[چپ و راست، 11 اسفند 1387]
روزبه سعادتی
روزبه سعادتی
اگر بخواهیم جامعه خود را در تقسیم بندی جوامع از منظر توسعه یافتگی مورد بررسی قرار دهیم ، فضای حاکم بر آن نه قالب سنتی به خود می گیرد و نه مشمول پارامترهای مدرنیته می گردد بل جامعه ای است جدا شده از سنت و نرسیده به مدرنیسم .جامعه ای که فعالین مدنی و افکار عمومی آن درصد کمی از جامعه را تشکیل می دهند و انبوهه ی نمایشگر بخصوص طیف توده آن رقمی بالا از جمعیت را در بر می گیرد . این توده ها بر اثر آگاهی از یک مصلحت مشترک گرد هم نمی آیند . آنها فاقد آن احساس تمایز طبقاتی ویژه ای هستند که در هدف های معین ، محدود و دسترسی پذیر بیان شود . اصطلاح توده ها تنها به آن مردمی اطلاق می شود که به دلیل آنکه ماهیتا چیزی بیشتر از مجموعه ای افراد بی هویت و بی تفاوت نیستند ، نمیتوان آنها را در سازمانی مبتنی بر مصلحت مشترک یا در احزاب سیاسی و حکومت های محلی و یا در سازمانهای حرفه ای و اتحادیه های کارگری متشکل کرد . از این رو هدف حکومت های توتالیتر ( تمامیت خواه ) سازمان دادن توده هاست و در این کار موفق نیز هستند . این حکومت ها چنان به نیروی کثرت عددی متکی هستند که حتی در شرایط دلخواه نیز رژیم توتالیتر نمی تواند در کشورهای کم جمعیت پا بگیرد . به همین دلیل یک دموکراسی می تواند بر طبق قوانینی کارکرد داشته باشد که تنها یک اقلیت آنها را به رسمیت بشناسند .