۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۳, یکشنبه

دلارا را کشتند ، عدالت جشن گرفت

[سحرگاهان، 2 مه 2009]
م. سحر

یک مطلبی ست که نوشته ام
اصلا نمی دانم چه نوشته ام اما میدانم که اگر نمی نوشتم از غصه می ترکیدم.ـ
احساساتی ست ؟ انشا نویسی ست؟ نفرین نامه است؟ نمی دانم! ـ
هرچه هست همین است!ـ
قصد اصلاحش را هم ندارم
قصد کوتاه کردن و ویرایش مصلحت اندیشانهء آن را هم ندارم. میخواهم عواطف و خشم و تأسف و تأثر و تألم و نیز انزجار خودم را از قتل این دختر مظلوم (من او را مظلوم می دانم حتی اگر در هفده سالگی دست به قتل زده بوده باشد) ابراز کنم. جز این نمی توانستم.
سیاهه ایست حاکی از احساس و نیز روایتگر دیدگاه من دربارهء واقعه ای اجتماعی (همچون قتل دلارا دارابی) که در آن ابعاد گوناگون نگونبختی های میهن ما و ملت ایران در دوران معاصر به شرمسارانه ترین صورت و به دردناک ترین و اسفبار ترین وجهی چهره می نمایاند. ـ
همینطور که می خوانید آغاز شد و ادامه یافت تا جملهء آخر:ـ
«نفرین به نفرینی که بر چنین عدالتی فروباریده نشود.»ـ
از داخل گیومه نهادن مفاهیمی مثل عدل ، عدالت ، خدا ، شیعه ، روحانی ، شرع و امثال آنها پرهیز کردم ، ضرورتی نداشت. خواننده هرکدام از آن مفاهیم را که بخواهد ، به خواست خود و بر حسب درک و انتظار خود در گیومه خواهد نهاد.ـ

تقلب در نمایش انتخاباتی - مستند 88

تیر اندازی که منجر به کشته شدن تظاهرکنندگان شد

حکومت الهی [بار دیگر؟ با قرائتی دیگر؟]

حکومت الهی [بار دیگر؟ با قرائتی دیگر؟]
روی عکس فشار دهید [شنیداری]

فریب الهی [بار دیگر؟ با قرائتی دیگر؟]

فریب الهی [بار دیگر؟ با قرائتی دیگر؟]
روی عکس فشار دهید [شنیداری]

حکومت الهی و صدای مشکوک

حکومت الهی و صدای مشکوک
منبع: خبر جنوب، صفحه 8